بگذار بوسه بوسه بمیرم برای تو
چون کودکی بهانه بگیرم برای تو
یا ابر شو ببار به لبهای تشنه ام
یا بر تنم که مثل کویرم برای تو
بگذار حس کنی چه کسی در درون توست
آری منم ، منی که ضمیرم برای تو
من یک عقاب بودم و کارم شکار بود
اما ببین چگونه اسیرم برای تو
دل گفت "دوست دارمت" و عقل گفت : نه
این حرف عقل را نپذیرم ، برای تو...